زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

نوروز ۱۳۹۴وچند روز قبلش

سلام به همه خوانندگان وبلاگم نوروزتون مبارک انشاالله سال خوبی درپیش داشته باشین .امروز روز ۴عیده و امدیم رشت مثلا قرار بوده من درس بخونم که نشده هم تنبلی کردم و هم هفته قبل عید انفوولانزا گرفتم هم پرستار ارتین گذاشت رفت و با ارتین تقریبا درس خوندن محال بود  .حمید از ۲۱اسفند امده منم دوروز بعدش مریض  شدم  یکمم هرید کردم کیف و کفش و مانتو گرفتم ۲۹اسفندم خواهرم امد و جمعه خالم به مناسبت قبولی پسر خاله شام مارو مهمون کرد منم انگشتر خوشکلمو که حمید دو ماه پیش برام گرفته بود انداختم دستم و گمش کردم و کلی غصه خوردمممم دیگه هیچییی اون شب قرار بود سال نو شروع بشه و ما قبلش خونه رو تمییز کردیم و هفت سین چیدیمو خواهرم برای سال تحویل امد ...
4 فروردين 1394
1